عشق در بنیاد های فرهنگی ایران و اندیشه ی مولانا
22 مارس 2013
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست / تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست اجزای وجود من همه دوست گرفت / نامی است ز من بر من و باقی همه اوست عارف صاحب دل…
ادامه مطلبدسته بندی
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست / تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست اجزای وجود من همه دوست گرفت / نامی است ز من بر من و باقی همه اوست عارف صاحب دل…
ادامه مطلبروز و شب در جنگ و اندر کشمکش/کرد چالش اولش با آخرش همچو مجنون در تنازع با شتر/گه شتر چربید و گه مجنون حر همچو مجنون اند و چون ناقه اش یقین/می کند آن پیش و آن واپس به کین…
ادامه مطلبای فلان ما را به همت یاد دار / تا شویم از اولیا پایان کار از خدایت چاره هست از قوت نی / چاره هست از دین و از طاغوت نی به عقیده ی مولانا اگر انسان از واژه ی…
ادامه مطلب